زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه

اسعد بن احمد طرابلسی

اَسْعَدِ بْنِ اَحْمَدِ طَرابُلُسی‌، ابوالفضل‌، نوادۀ ابوروح‌، قاضی‌ و عالم‌ امامی‌ در سدۀ 5 و اوایل‌ سدۀ 6ق‌/ 11 و 12م‌. از تاریخ‌ و محل‌ تولد وی‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌. او شاگرد ابن‌ برّاج‌ (د 481ق‌)، فقیه‌ مشهور امامی‌و همچنین‌ جانشین‌وی‌ بوده‌است‌،از این‌رو،می‌توان‌گفت‌ كه‌ در 481ق‌ دست‌ كم‌ در سنین‌ میان‌ سالی‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : ذهبی‌، سیر...، 19/ 499؛ صفدی‌، 9/ 40). 
وی‌ پس‌ از ابن‌ براج‌ فقیه‌ امامیه‌ و به‌ تعبیر صفدی‌ (همانجا) «رأس‌ الشیعه‌» در شام‌ بوده‌، و به‌ تدریس‌ اشتغال‌ داشته‌ است‌. او همچنین‌ پس‌ از ابن‌ براج‌، متصدی‌ منصب‌ قضای‌ طرابلس‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ حجر، 1/ 386)، از این‌رو، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ اسعد در دورۀحكومت‌ جلال‌الملك‌ ابوالحسن‌ ابن‌ عمار (حك 464-494ق‌) به‌ این‌ منصب‌ رسیده‌ است‌ (نیز نک‍ : ذهبی‌، میزان‌...، 1/ 210). وی‌ در بلاد مختلف‌ شام‌: طرابلس‌، فلسطین‌ و دمشق‌ در میان‌ امامیه‌ مشهور، و چنانكه‌ گذشت‌ پس‌ از ابن‌ برّاج‌ مفتی‌ ایشان‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ حجر، همانجا). 
اسعد گویا در دارالعلمی‌ كه‌ جلال‌ الملك‌ در طرابلس‌ تأسیس‌ كرده‌ بود، صاحب‌ مقام‌ بود و به‌ احتمال‌ قوی‌ تدریس‌ می‌نمود و چنانكه‌ گفته‌اند، به‌ شاگردان‌ از سوی‌ جلال‌الملك‌ شهریه‌ تقسیم‌ می‌كرد (ابن‌ خیاط، 121-122). 
به‌ گزارش‌ ذهبی‌ ( سیر، 19/ 499)، اسعد مدتی‌ در صیدا سكنی‌ داشت‌، تا آنكه‌ صلیبیان‌ آنجا را به‌ تصرف‌ خویش‌ در آوردند و او در آنجا به‌ قتل‌ آمد. چنانكه‌ ابن‌ اثیر گزارش‌ كرده‌، تصرف‌ صیدا از سوی‌ صلیبیان‌ در 504ق‌ واقع‌ شده‌ بود (10/ 479)، در حالی‌ كه‌ مورخ‌ امامی‌ مذهب‌، ابن‌ ابی‌ طی‌ احتمال‌ داده‌ است‌ كه‌ وی‌ به‌ هنگامی‌ كه‌ در 494ق‌ (نک‍ : یاقوت‌، 2/ 381) صلیبیان‌ حیفا را تصرف‌ كردند، كشته‌ شده‌ باشد، چرا كه‌ وی‌ مدتی‌ پیش‌ از آن‌ به‌ آنجا رفته‌، و كتابخانه‌ای‌ كه‌ بیش‌ از 4 هزار جلد كتاب‌ داشت‌، فراهم‌ كرده‌ بود. همچنین‌ در گزارش‌ دیگری‌ آمده‌ است‌ كه‌ وی‌ به‌ دمشق‌ رفته‌ و در آنجا وفات‌ یافته‌ است‌ (ابن‌حجر، همانجا). 
گفته‌اند كه‌ اسعد مردی‌ متعبد و زاهد بود و شبها اندكی‌ بیش‌ نمی‌خوابید و به‌ تهجد مشغول‌ می‌شد (ذهبی‌، سیر، میزان‌، نیز صفدی‌، همانجاها؛ ابن‌ حجر، 1/ 386-387). نیز گزارش‌ شده‌ كه‌ وی‌ گاه‌ در حضور ابن‌ عمار با فقهای‌ دیگر مذاهب‌ و گاه‌ با خود وی‌ مناظره‌ و بحث‌ علمی‌ می‌كرده‌ است‌ (صفدی‌، ابن‌ حجر، همانجاها). 
از شاگردان‌ وی‌ اسعد بن‌ عمر بن‌ مسعود جبلی‌ را برشمرده‌اند (ابن‌ حجر، 1/ 387). 
كتابهای‌ وی‌ كه‌ همگی‌ از میان‌ رفته‌، از این‌ قرار بوده‌ است‌: 1. البراهین‌، 2. البیان‌ فی‌ حقیقۀ الانسان‌، 3. التبصرۀ فی‌ معرفۀ المذهبین‌ الشافعیۀ و الامامیۀ، 4. التبیان‌ بیننا و بین‌ النعمان‌، 5. عیون‌ الادلۀ فی‌ معرفۀ الله‌، 6. الفرائض‌، 7. مسألۀ الفقاع‌، 8. المقتبس‌ فی‌ الخلاف‌ بیننا و بین‌ مالك‌ بن‌ انس‌، 9. المناسك‌، 10. النور فی‌ عبادۀ الایام‌ و الشهور (ذهبی‌، سیر، 19/ 500؛ صفدی‌، همانجا؛ ابن‌ حجر، 1/ 386). چنانكه‌ پیداست‌ وی‌ در علم‌ كلام‌ و فقه‌، خاصه‌ خلاف‌ آثاری‌ نوشته‌ بوده‌ كه‌ خود نشان‌ از تبحر وی‌ در این‌ دو علم‌ دارد. 

مآخذ

ابن‌ اثیر، الكامل‌؛ ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، لسان‌ المیزان‌، حیدرآباد دكن‌، 1390ق‌/ 1971م‌؛ ابن‌ خیاط، احمد، دیوان‌، به‌كوشش‌ خلیل‌ مردم‌ بك‌، دمشق‌، 1377ق‌/ 1958م‌؛ ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌كوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط، بیروت‌، 1405ق‌/ 1984م‌؛ همو، میزان‌ الاعتدال‌، به‌كوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌، 1963م‌؛ صفدی‌، خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌كوشش‌ یوزف‌ فان‌ اس‌، بیروت‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛ یاقوت‌، بلدان‌ .

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.